از 15 مرداد ماه سال جاری شیراز از طرفی درگیر اعتصاب پرستاران و کادر درمان در بیمارستانهای دولتی است، اعتصابی سراسری که پس از اینکه بارها اعتراض خودشان را در قالب بیانیه و تجمع اعلام کردند؛ اما پاسخ مناسب و راهحل دائمی مواجه نشدند.
از آن طرف هم مسئولین از وحید حسینی رئیس دانشگاه علوم پزشکی و استانداری به دنبال حل این مسئله با پرداخت چند معوقه و دادن وعدههایی هستند. وعدههایی که در بهمن ماه 1402 در جواب به اعتراضاتی که به صورت ترککار و استعفای محدود و تجمع در مقابل دانشگاه علوم پزشکی، استانداری و دفترامام جمعه همراه بود، داده شد و به نتیجهای نرسید.
درگذشته خانه بهاری به یکی از شرایط سختکاری کادر درمان در قالب گزارش «بررسی منطق بیمارستانها؛ یا طرح یا فرزند» پرداخته بود که در آن بررسی کردیم که شرایط خانوادگی کادر چطور تحتتأثیر شرایط کاری آنها قرار گرفته است.
این بار خبرنگار سرویس استانی خانه بهاری به سراغ کادر درمان رفته تا از دیگر مطالبات و شرایط کاری آنها و نحوه پاسخگویی مسئولین گزارشی تهیه کنید. شرایط کاری که خانواده آنها را قربانی کرده تا جایی که شاهد افزایش خودکشی و طلاق در این قشر هستیم.
اسامی کادر درمانی که در این گزارش با ما مصاحبه کردهاند به جهت حفظ موقعیت کاری آنها در نزد ما امانت هست و صرفاً به بیان اطلاعات کلی از آنها بسنده کردیم، چرا که شنیدهها از سوی کادر درمان حاکی از این است که برخی از پرستاران اخراج یا تهدید به اخراج شدند که از مسئولین کسی این مورد را نه تأیید کرده و نه رد.
شاید این گزارش طولانی باشد؛ اما ارزش خواندن را دارد، تا با شرایط زندگی این افراد بیشتر آشنا شویم و شاید مسئولین این بار به وعدههای خود عمل کنند و کار را از این سختتر و پیچیدهتر نکنند.
سابقه چندین ساله اعتراضات و وعدههای بینتیجه
در ابتدا بهپای صحبتهای یکی از ماماهای بیمارستان حافظ نشستیم و گفتوگوی مفصلی را با هم داشتیم. او میگفت: این جریان اعتصابات از دوشنبه هفتهی گذشته مورخ 15 مرداد شروع شد که پیشگام آن اول بیمارستان نمازی، رجائی و چمران بوده است و کمکم به شکل گستردهتر به بیمارستانهای دیگر مثل زینبیه و حافظیه و مابقی بیمارستانها هم رسید.
در سالهای گذشته بابت مسائل مختلف کادر بالینی چندین بارنامه و اعتراضات انجام شده بود؛ مثلاً یکی از اعتراضهای قدیمی در خصوص تعرفههای پرستاری بوده که اولاً اصلاً اجرا نمیشده و بعد از آن هم که اجرا شد طبق مصوبه نبود.
مثلاً نیرو بهجای تعرفهای که تعریف شده، بابت اضافهکاری ساعتی 20 هزارتومان میگیرد که این طبق مصوبه اجرا نمیشود. در این مصوبه قرار هست هرپرستاری مطابق با آن کاری که انجام میدهد یک آوردهای برای او داشته باشد، مثلا سرم میزند یا پانسمان میزند که مطابق با آن اجرا شود که نمیشود.
از زمانی که بنده وارد طرح شدم، اعتراضات در خصوص مسئله تعرفه بوده و عدد فوقالعاده خاص که دو ماه پیش در تیرماه گفتند تصویب شده و از خرداد اجرا میشود که آن هم همچنان دریافتی توسط پرسنل اتفاق نیفتاده است.
مسئله بعدی هدیه روز پرستار بود که بهصورت کشوری به مبلغ یک میلیون تومان به پرستاران هدیه داده شده بود؛ ولی عددی که دانشگاه علوم پزشکی شیراز به پرستاران داد حدود 470 یا 480 هزارتومان بود که در واقع خود دانشگاه به شکل سلیقهای هم مالیات را کم کرده بود و مابقی را طبق سلیقه شخصی به پرسنل اداری و خدماتی و … داده بودند. که البته بابت این مورد هم نامه زدند و اعتراض کردند ولی باز هم به نتیجه نرسید.
در خصوص واریزیها هم اعتراضاتی بود، مثلاً پرستاران دانشگاه اصفهان هیچگونه پرداختی معوقهای ندارند؛ ولی کادر علوم پزشکی شیراز از آبانماه 1402 تعرفه نگرفتند و از اردیبهشتماه 1403 اضافه کار هم نگرفتند که این چند روز که اعتصاب شده بود چند واریزی انجام دادند.
وقتی از این معوقهها زمان زیادی میگذرد، ما اطلاعی نداریم چه مقدار به ما دادند یا ندادند، مثلاً 8 ماه پرداختی معوقه داری که 5 ماه آن را واریز میکنند و 3 ماه مابقی مانده را نمیریزند، انقدر این مبالغ کم و زیاد میشود که حق ما عملا خورده میشود و ما به همین میزان که واریزی انجام میدهند راضی میشویم.
اجرای صحیح قانون ارتقا بهره وری و حذف حضور فیزیکی و غیر فیزیکی و اجرای صحیح قانون مشاغل سخت و امکان بازنشستگی پرستاران با ۲۰ سال سابقه هم از مطالبات دیگر است.
عدم تناسب تعداد نیرو با حجم کار در بیمارستانها
در ادامه صحبتهای یکی از پرستاران باسابقه شیراز را در خصوص مطالبات مطالعه میکنید. او به مطالبات بالا اضافه میکند:
یکی از مطالبات جدی نبود نیرو متناسب با کار هست. مثلاً یک مورد این هست که قبلاً تعداد پرسنل صبح بیمارستان ما در بخش سیسییو 4 نفر بوده که یک نفر هدنرس(مسئول بخش) و 3 نفر در بخش مراقبت از بیمار بودند.
الان دانشگاه چند سالی هست تشخیص داده این تعداد نیرو زیاد هست برای این بخش و تعداد به 3 نفر کاهش پیدا کرده، یعنی 2 نفر در بخش مراقبت هستند. همین یک نفر که از بخش مراقبت کم شد، خیلی فشار کار را روی پرسنل زیاد کرد. بیمارهای خاص مثل اکو سونو آنژیو و و عمل قلب باز یا هر پروسیجر (فرآیند تشخیص عمل و درمان) بیشتر صبحها انجام میشود اما متاسفانه با کمبود نیرو مواجه هستیم.
از دیگر مصادیق این متناسب نبودن نیرو با حجم کاری این هست که پرستاران باتوجهبه سابقه کاری، هر 4 سال یکبار، یک ساعت از ساعت موظفی آنها کم میشود. مثلا من که 12 سال کار کردم، الان ساعت موظفیام 38 ساعت باید باشد و 6 تا شیفت کاری بیام، اما به من 7 تا شیفت کاری میدهند و یک شیفت اضافه!
زمانی هم که نمازی بودیم، اول طرح 10 تا شیفت کاری داشتیم آن هم با این حجم فشار کاری که نمازی دارد و نمیدونم واقعا چه توانی داشتیم. البته همان سال اول من دیسک کمر گرفتم و این فاجعه هست و هیچ کس و هیچ ارگانی در هفته به این مقدار کار نمیکند.
حداقل کاری که در این زمینه میتوانند انجام دهند، هرکسی بر اساس ساعت کاری موظفی به او شیفت داده شود و کسی اضافهکاری اجباری نداشته باشد. اضافهکاری که ساعتی 20 هزار تومان هست و باید برای یک میلیون تومان 50 ساعت بیشتر از شیفت اصلی اضافه کاری داشته باشی.
باید مسئولین پاسخگو باشند که چرا یک پرستار بیمارستان نورآباد بعد از سه بار اعزام بیمار به بیمارستان رجائی، در سرویس بهداشتی بعدازاین همه فشار کار فوت کند؟ چرا در کنار این اتفاق خیلی راحت عبور کردند؟
یک مورد بنام فوقالعاده خاص باید در حکم ما وارد میشد که از برج 4 تصویب شد و در حکم آمده اما در فیش واریزی قید نشده و واریز نشده است. به ازای این مورد فوقالعاده خاص قرار شد مبلغ 4 میلیون تومان به حقوق همهی پرستاران اضافه شود که اصلا تا به الان چیزی واریز نشده است. علاوه برآن میزان افزایش حقوق هست که چرا هنوز حقوق ما به 15 میلیون هم نرسیده؟
رکن اصلی بیمارستان، پرستار هست که در این اعتصاب همگانی بر همه ثابت شد که چقدر نقش پرستار مهم است. قرار بر این بود که حقوق پزشکان با پرستاران همسانسازی شود. الان شنیدههایی که از تعرفههای پزشکان به گوش میرسد با تعرفههای پرستاران فاصله زیادی دارد.
حق لباس و مسکن که ماهیانه در شیراز 120 هزار تومان میدهند، در تهران و اصفهان 240 هزار تومان میدهد، این تفاوت پرداختیها مشخص نیست به چه دلیل هست. نوع پرداخت حقوق پرسنل شرکتی هم که ثبات ندارد، بین پنجم تا دهم هرماه متغیر هست و نمیتواند از امکاناتی مثل مجتمع رفاهی و تسهیلات بانکی استفادهای کند. مسئولین در گذشته وعدههایی برای حل مسائل داده بودند که به نتیجه نرسید و کار به این مرحله رسیده است.
از توبیخ بابت بارداری تا سقطجنین بابت شیفتهای نامناسب
ما شاهد این هستیم که رهبر ایران اسلامی تأکیدات زیادی بر این دارند که شرایط کاری خانمها باید به صورتی فراهم شود که برای آنها خانواده اصل باشد، و از طرفی هم بتوانند در این امر واجب کفایی بهخوبی نقش ایفا کنند. اما در ادامه مسائل و اتفاقاتی را مطالعه میکنید که از شرایط سخت و گاهی اوقات غیرانسانی کادر بالینی بیمارستانها پرده برمیدارد. نباید هم فراموش کرد که به همان میزان که حضور یک مادر در خانه مهم است، حضور با کیفیت یک پدر هم دارای اهمیت میباشد و این شرایط کاری به نهاد خانواده آسیب میزند.
مامای گفتوگوی ما مطرح میکند: بیمارستان حافظیه همه خانم هستند بهغیراز بیماربرها و مسنجر و خدماتیها، به همین دلیل تحت هیچ عنوان با پرسنل برای باردارشدن و مسائل زندگی شخصی همکاری نمیکنند. مثلاً مسئول پرستار ما به نیروی که تازهوارد کار شده، گفته که شما در بازهی طرحی که اینجا هستی، حق باردارشدن، نداری.
زمانی هم که کسی باردار میشود، او را تحتفشار میگذارند و در شیفتها با او همکاری نمیکنند و به همان میزان قبل به او شیفت میدهند؛ به صورتی که در اوایل بارداری تحت شرایط سقط قرار میگیرند. حدود 4 نفر از همکارانم در اوایل بارداری به دلیل شرایط کاری فرزندشان سقط شده است.
یکی از معضلاتی که کار ما برای خانوادههایمان دارد، همین هست. به دلیل اینکه هیچ رسیدگی و هیچ امتیاز خاصی ندارد خصوصاً در سه ماه اول که مادر در معرض مشکلات مختلفی هست، البته در ماههای بالاتر نوع شیفتها تغییر میکند.
این مسئله حتی در کادرهای غیربالینی هم هست، به یکی از همکاران ما که در بخش بالینی نبود در بازه بارداری دورکاری نداده بودند.
آنقدر حجم و بار کاری و اضافهکاریهای اجباری زیاد هست که مادر به مشکل برمیخورد. این حجم کاری برای یک مادر نباید باشد، چرا باید یک مادر باید برای اضافهکاری ساعتی 20 هزار تومان، انقدر حجم زیادی از فشار را تحمل کند و خستگی خود را به خانه ببرد. این خستگی مانع این میشود که بتواند با فرزندش بازی کند و نقش مادرانه خود را داشته باشد.
شرایط کاری کادر بالینی به صورتی هست که شما باید شرایط زندگی و تفریحات و در کل اتفاقات زندگی شخصیات را کاملاً بر اساس این کار تنظیم کنید. در بخش اورژانس که کلاً مسئلهای به نام خانه و خانواده برای این شغل مطرح نیست و اصلاً شرایطی ندارند که اگر مسئلهای شخصی برای خانواده یک پرسنل افتاد، بتواند کارش را به کسی بسپارد و به سراغ خانوادهاش برود.
یکی دیگر از همکاران ما شیفت شب بود و دست فرزندش شکست. کل شب تا صبح را مشغولیت ذهنی و نگرانی داشت که چه اتفاقی برای فرزندش میافتد. صبح که شیفتش تمام شد توانست از بیمارستان برود و در این بازه تحتفشار روانی سنگینی بود و این مسئله اصلاً برای این سیستم مهم نیست.
در این سیستم به مشخص نیست که چطور جایگاه زن را تعریف میکنند و برای روح و روان او جایگاهی قائل نیستند؛ چه در بحث زندگی شخصی چه در نقش مادری. در بحث فرزندآوری که بیمارستان هیچ امتیاز خاصی برای او ندارد، بلکه او را هم بازخواست میکند که به چه حقی در طرح باردار شدی.
یک نفر دیگر از همکاران به دلایلی نصف صورتش فلج شده بود و پزشک او برای درمانش دو ماه استراحت تشخیص داده بود و او درخواست مرخصی استعلاجی داشت که چون نیروی طرحی بود به او گفته بودند که مگر تو به چه میزان کار کردی و آورده داشتی که الان درخواست دو ماه استعلاجی داری و با آن مخالفت کرده بودند و شرایط جسمی این بنده خدا برای بیمارستان اصلاً مهم نبود!
شرایط شما بهعنوان یک انسان برای این سیستم اصلاً مهم نیست و نگاه به شما این هست که فقط یک بردهای هستی که صرفاً سوددهی باید داشته باشی و تا زمانی که بدرد بخوری نگهت میداند و زمانی هم که دیگر کارایی نداشته باشی از سیستم حذفت میکنند.
کاهش فرزندآوری و افزایش طلاق در پرستاران
پرستار باسابقه گفتوگوی ما که یک فرزند هم دارد، شرایط کاری خودش را اینگونه روایت میکند: بعد از شبکاری و 13 ساعت کار کردن در شب، باید فقط عین کسانی که نه مغزشان کار میکند و نه توان راه رفتن دارند، وارد خانه شوی و با یک سری مسائل در منزل مواجه شوی.
مثلاً اگر کسی بچه داشته باشد، بچه شب تا صبح خوابیده و وقتی بیدار میشود یک بچه سرزنده و پرانرژی هست و مادر چی؟ یک مادر خستهوکوفته و پر از تغییرات هورمونی به دلیل شببیداری و خستگی کار هست. قطعاً این مادر حوصله بچه را ندارد و نمیتواند نیازهای بچه را پاسخ دهد.
یا بچه باید در سکوت تلویزیون ببینید یا موبایل دست بگیرد و یا بهزور مادر باز بخوابد. خلاصه مادر همراهش نیست و اگر هم بچه انرژی بیشتر داشته باشد منجر به کتککاری بچه میشود. همین شرایط هم در مورد همسر و نیازهای همسر و خانواده هم صدق میکند.
خانه اول ما در واقع بیمارستان هست و بیشترین زمان مفید ما در آنجا هست و خستگی ما برای خانه. برای گرفتن مرخصی باید شیفت فشرده بروی تا بتوانی مرخصی بگیری که آن هم خستگی شیفتهای فشرده قبلش انرژی نمیگذارد. زندگی پر از استرس که دائم باید از خودت بگذری و از خانوادهات هم بگذری.
در پرستاران طلاق زیاد شده و همسر بنده هم کاملاً مخالف کارکردن بنده هستند. بنده در این سن 30 سالگی به دلیل چسبندگی عصب عمل کردم و دیسک کمر و گردن دارم که مانع از بارداری مجددم شده است. الان فرزندم 6 سالش است و تنهاست. همبازی ندارد و دچار مسائل تک فرزندی هست.
بازهم وعده، بازهم امید برای حل مشکلات
در این گزارش خانه بهاری بهصورت مفصل به مطالبات این پرستاران و شرایط سخت آنها پرداختیم که طبق شنیدهها با پرستاران باسابقه تماس گرفته شده و سعی کردند با چند پرداختی از کل پرداختیهای معوقه، آنها به سرکار برگردانند.
این نوع اعتصاب مناسب نبود، چرا که بیماران گناهی نداشتند که قربانی نوع عملکرد مسئولین شوند؛ اما به گفتهی این عزیزان به شیوههای مختلف در طول این سالها اعتراضاتی شده بوده است که مسئولین با وعدههای توخالی از آن عبور کرده بودند.
در 21 مردادماه در پس این اعتصابات، محمدهادی ایمانیه استاندار فارس که خود به مدت 12 سال مدیریت دانشگاه علوم پزشکی را به عهده داشته است، طی بیانیهای بایدهایی را تشریح کرده و خبر از شکل گیری کمیتهای برای حل مشکلات داده بود. باید منتظر بود و دید چقدر وعدهها به نتیجه میرسد.
لینک کوتاه این خبر: https://khanebahari.ir/?p=10692