وقتی از کم بودن میزان مطالعه حرف میزنیم، در ابتدا هم یاد سرانه مطالعه جامعه میافتند و خب درباره اینکه آیا واقعا سرانه مطالعه ما فاجعهآمیز هست یا نه، اختلافاتی درمیگیرد. اما مسئله را میتوان نوع دیگری بررسی کرد. سرانه خانوادگی مطالعه در ایران چقدر است؟ منظور از سرانه مطالعه خانوادگی این است که کتاب چقدر در تعاملات بین اعضای خانواده حضور دارد؟ آیا اعضای خانواده، مطالعه دو نفره یا چند نفره دارند؟ آیا درباره اینکه چه کتابی خوب است و اینکه کدام کتاب را باید بخریم، در خانواده بحث میشود؟
از حیث اقتصادی، خانواده نیاز به مصارف فرهنگی ضروریای دارد. یعنی اینطور نیست که اگر کتاب و مجله در سبد خرید خانواده نباشد، لزوما آن خانواده مصرف فرهنگی نداشته باشد و مثلا همه درآمدش را صرف امور معیشتی یا خیریه و… کند. هر خانوادهای ضرورتا نیاز به اوقاتی برای فراغت و تعامل دستهجمعی دارد و حتی خانوادههای کمبضاعت نیز این فراغت را صرفنظر از میزان زمانش، دارند. چرا که هر خانواده سالمی مراقب است تا ارتباط میان اعضای خانواده ضعیف نشود و افراد از حال و احوال و خواستههای همدیگر باخبر باشند. به عبارت دیگر اگر این فراغت مطلقا وجود نداشته باشد ما با یک مورد بحرانی روبهرو هستیم که قابل تعمیم به عموم خانوادهها نیست.
بنابراین اوقات فراغت خانوادهها ضرورتا یک چاله است برای مصرف فرهنگی. اگر این مصرف فرهنگی، خرید کتاب نباشد، ضرورتا کمهزینهتر نخواهد بود. مثلا خرید اشتراک ماهانه تلویزیونهای اینترنتی و مصرف اینترنتشان، مجموعا از خرید ماهیانه یک کتاب ارزانتر نخواهد بود. بماند که شاید خرید یک کتاب، مصرف فرهنگی چند ماه یک خانواده را پر کند. ضمن اینکه مصرف عمده کالاهای فرهنگی سرگرمکننده، جنبه استفاده از یک کالای یکبار مصرف را دارد. فیلم، بازی، وبگردی و… همگی بلافاصله بعد از مصرف دیگر کارکردی ندارند ولی خرید کتاب، یک نوع سرمایهگذاری است. چرا که هم امکان رجوع به آن وجود دارد هم قرض دادن و هدیه دادنش میسر است.
از حیث خانوادگی، اضافه کردن کتاب و مجله به سبد کالای خرید ماهیانه، باعث ایجاد یک فعالیت جمعی موثر و مفید بین اعضای خانواده میشود. کتابخوانی چندنفره چه بین زن وشوهر باشد، چه بین پدر و دختر و چه حتی به صورت دستهجمعی بین همه اعضای خانواده، فعالیتی چندبعدی است که صرفا به بهانه کتابخوانی انجام میشود. در واقع از آنجا که فرصت گفتوگو و بحث حول محتوای کتاب هم فراهم است، ارزش این فعالیت صرفا به بهرهمند شدن از محتوای کتاب محدود نمیشود بلکه امکان انس و صمیمیت بیشتر بین اعضای خانواده را فراهم میکند.
از حیث فرهنگی، کتابخوانی در خانواده اجازه میدهد که بخشی از فرصت کتابخوانی اعضای خانواده، به جای آنکه به هرزخوانی اختصاص یابد، صرف کتابهایی شود که درباره علت خرید و خواندنشان هم در خانه گفتوگو شده است. باید توجه داشت که پرخوانی، چیزی نیست که بگوییم ضرورتا مفید است. حتی نمیتوان گفت اگر فایده نداشته باشد دستکم مضر نیست. بلکه برعکس، کتابخوانی اگر به سمت محتواهای غنی جهتدهی نشود، هرچه بیشتر و شدیدتر باشد، ضررش هم بیشتر خواهد بود. بنابراین وقتی پدر خانواده چنین بحثی را به راه بیندازد و آن را به سمت کتابهای مفید سوق دهد، آنگاه ذائقه اعضای خانواده را به سمت و سوی کتابهای غنی چه در حوزه ادبیات و داستان و چه در حوزه اندیشه و تفکر سوق خواهد داد.
ضمنا فایده این مسئله که باید برای کتاب هزینه کرد و کتابها بخشی از ابزار تعاملات کلامی ما با خانوادهمان باشد، محدود به خود مرزهای خانواده نمیشود. اعضای خانواده اگر اهل مطالعه و آشنا به ادبیات باشند، در فعالیتهای اجتماعی خود، اعم از حضور در تصمیمات سیاسی یا حتی فعالیتهای اقتصادی، کمتر گول زبانبازیهای فریبکارانه را میخورند و بیشتر از قبل به دنبال حرف استوار و با سند میگردند. اگر این تربیت در دوران کودکی و نوجوانی جدی گرفته نشود، زمانی در انسانها تبدیل به تجربه میشود که بارها و بارها فریب خوردهاند.
از این پرونده بخوانید:
گفتوگو: کتاب، هدف است نه ابزار
یادداشت: فرزندان را چطور کتابخوان کنیم؟
لینک کوتاه این خبر: /?p=13958