در قسمت اول از سلسله مطالب بررسی قوانین آلمان در حمایت از زنان باردار با عنوان « فرهنگ آلمانی که شاکله قوانین حمایت از زنان باردار شد» در خانه بهاری با دکتر موتا همراه شدیم. در این مطلب به ادامهی بررسی فرهنگهای حاکم در آلمان میپردازیم تا پس از آن بتوانیم به تحلیل درستی از قوانین موجود در آلمان برسیم.
سالی که نکوست از بهارش پیداست
در تابستانها در اینترنت آگهیهای زیادی از نوجوانهاست که دنبال کارهای کوچک از جمله نگهداری کودک هستند چون باید بخشی از هزینههایشان را خودشان بپردازند، مثلاً هزینه کلاس رانندگی که در آلمان مبلغ خیلی زیادی هم هست و خب سالی که نکوست از بهارش پیداست … اول راه که اینطوری باشد آخرش مشخص هست.
غالب خانمها و دختران جوان بعد از اینکه در ابتدای جوانی یا اواخر نوجوانی به جبر عوامل مختلف در جامعه، مستقل شدند تا آخر زندگی کمترین حمایت و ساپورت مالی از طرف خانواده ندارند، خودشان هستند و خودشان و البته این لزوماً نشانهی بیعاطفگی خانوادهها در آلمان نیست البته به نظر من.
بلکه بخشی از دلیل این سبک و سیاق رفتاری و فرهنگی برمیگردد به هزینههای سرسامآور زندگی روزمره در آلمان و البته کاهش بسیار زیاد حقوقها در زمان بازنشستگی. یعنی والدین اگر هم بخواهند غالباً توانایی کمترین کمک مالی را ندارند و همین نکته باعث میشود که درصد زیادی از خانمها تا سنین بالا شاغل باشند و این آمار روز به روز در حال افزایش است.
یک جرعه آمار
درصد خانمهای شاغل بین ۶۰ تا ۶۴ ساله در آلمان از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ از 9/24 درصد به 3/52 درصد رسیده است!
در سال ۲۰۱۷ میلادی 2/75 درصد از خانمهای ۲۰ تا ۶۴ سال شاغل بودند و این آمار در سوئد 8/79 درصد هست (براساس منابع آماری آلمان). آلمان سومین کشور از نظر نرخ اشتغال خانمها در اروپاست.
تعداد خانمهایی که با فرزند کوچک زیر سن مدرسه یا در سالهای اولیه مدرسه شاغل هستند مدام در حال افزایش است، در حال حاضر بیش از دو سوم این مادران شاغلند.
تشکیل خانواده هم نجات دهندهی زنان نیست
این مسئولیتِ اقتصادیِ خانمها غالباً بعد از ازدواج هم به همین شکل باقی میماند، یعنی برخلاف رویه دینی و فرهنگی ما در ایران که آقایان بعد از ازدواج درحد توان و تمکن مسئول اصلی تأمین اقتصادی خانم و خانواده هستند، در غرب و مشخصاً در آلمان خانمها خودشان مسئول هزینههای شخصی خودشان هستند و علاوه بر آن هزینههای مشترک زندگی و فرزندان هم عموماً بین پدر و مادر تقسیم میشود.
ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که درصد بالایی از فرزندان در آلمان در شرایطی متولد میشوند که پدر و مادر ازدواج رسمی نکردهاند و این یعنی آقا قانوناً هم مسئولیتی در قبال تأمین مخارج خانواده ندارد.
باز فراموش نکنیم آمار بالای طلاق و عمر کوتاه زندگی متأهلی را که خود این مسئله زن را مجبور میکند تا همیشه نگرانی بابت تأمین معاش داشته باشد و حتی اگر در حال حاضر همسری دارد که هزینهها را پرداخت میکند باز هم به خاطر ترس از آینده ناچار است که سرکار برود تا بتواند موقعیت شغلیاش را برای اتفاقات آینده حفظ کند.
اعتقادات دینی و توکل و غیره هم که نیست، پس این نگرانیها واقعاً استرسزا و فلج کننده میشود و میرسیم به آنجایی که کار و حفظ شغل و درآمد میشود بزرگترین اولویت هر زن و مرد ساکن در کشورهایی با این سبک فرهنگی، حتی گاهی مهمتر از بچهها، مهمتر از والدین.
بردهداری مدرن در زندگی غربی
یادمه یک روز دکتر ارنست (همسر دکتر موتا، این زوج علاقهمند هستند که به نام مستعار معرفی شوند) تعریف میکردند که به دختر یکی از بیماران مسنشان زنگ زده بودند که مادرتان از دریافت دارو و گمانم غذا اجتناب میکند و در شرایط بسیار بحرانی و خطرناکی هست.
خواسته بودند که آن خانم اورژانسی به مادر بسیار مسناش سربزند و او را راضی کند به دریافت دارو و درمان. دخترش در جواب گفته بود تا چند روز آینده (آخر هفته) که باید برم سر کار و امکان مرخصی گرفتن ندارم و اولین زمانی که شرایط آمدن دارم میشود آخر هفته.
عجیبتر از حرف و واکنش این خانم این بود که من و همسرم میفهمیدیم و به او از طرفی حق میدادیم یعنی با توجه به نظامات فکر و فرهنگی غالب در غرب درکش میکردیم اگرچه تأیید نمیکردیم.
ماهم به مرور به این درک عمقی از خیلی رفتارهای عجیب اروپاییها رسیدیم، مثلاً اینکه کار و شغل چه نقش حیاتی در زندگی هر فرد دارد و مهمتر از هر چیز دیگری است. در این مورد نظر شما را نمیدانم اما من به آن میگویم بردهداری مدرن در سبک زندگی غربی.
لینک کوتاه این خبر: /?p=12275