🔹 در شرایطی که واژههایی مثل «تابآوری» و «هوش هیجانی» به کلیدواژههای تربیتی دهه اخیر تبدیل شدهاند، یک نکته نگرانکننده به چشم میآید: تلاش برای تربیت کودکان مقاوم، بدون تکیه بر ریشههای فرهنگی و دینی.
🔹 این روزها خانوادههای زیادی به دنبال راهکارهای رفتاری برای آرامکردن فرزندان، آموزش کنترل خشم، یا مقابله با ناکامی هستند. کلاسهای تربیتی، محتواهای فضای مجازی، و مشاورههای روانشناختی، پر شده از تکنیکهایی با ظاهری علمی. اما در عمل، نسل جدید بیش از هر زمان دیگری بیقرار، پراضطراب و ناتوان در مدیریت بحرانها رشد میکند.
🔹 کارشناسان معتقدند بخشی از این شکست، به جدایی تربیت از بستر هویتی و ارزشی برمیگردد. وقتی صبر و امید و پذیرش سختی، تنها در قالب تکنیک یاد داده شود و در دل جهانبینی کودک نهادینه نگردد، نتیجهاش میشود کودکانی که “بلدند” خشمشان را کنترل کنند، اما “نمیتوانند” آن را تاب بیاورند.
🔹 تربیت ایرانی ـ اسلامی، نسلهایی را ساخته که صبوری، احترام، توکل و مقاومت را نه از کتاب، بلکه از روایتها آموختهاند. روایت زندگی حضرت زینب(س)، ایستادگی نوجوانان دهه ۶۰، و حتی سنت اصیل ادبیات فارسی، فرزندان را با مفاهیمی عمیقتر از «مدیریت هیجان» آشنا میکند.
🔹 حالا که نظام تربیتی ما از این میراث فاصله گرفته، خانوادهها باید دوباره نقش پررنگتری ایفا کنند. نه با تکرار شعارهای گذشته، بلکه با بازسازی معنای تابآوری در دل زندگی روزمره: خواب بینظم، نمره پایین، قهر کودکانه، همه میتوانند فرصتی برای آموختن صبر، امید و پذیرش باشند، اگر پدر و مادر بهجای کنترل، تربیت کنند.