آگاهی‌بخشی درباره‌ی حقوق زنان، تهدید علیه خانواده است؟

در این یادداشت خانه بهاری روح‌الله طالبی توتی پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان در خصوص موانع آگاه بخشی زنان در زمینه حقوقشان نوشته است و به این موضوع پرداخته که آیا اصل آگاهی‌بخشی علیه خانواده است یا فرهنگ عمومی که در این زمینه بر جامعه‌ی ایرانی حاکم شده است.

در ادامه با قلم آقای طالبی همراه می‌شویم تا از نگاه ایشان به مسئله آگاهی‌بخشی زنان بپردازیم.

در دوره‌ی کارشناسی، سر کلاس حقوق خانواده، استاد که از قضا مشهور به نگرش‌های سنتی بود، می‌خواست درباره‌ی نگرش فقه به  «حق بر بدن زنان» در مسئله‌ی باروری سخن بگوید. او توضیح داد که در نگاه رایج سنت فقهی شیعه، زنان در باردارشدن عاملیت دارند؛ لذا می‌توانند از بارداری جلوگیری کنند یا در صورت باردارشدن، آن را به‌عنوان یک خدمت دارای مُزد بینگارند. در انتهای کلاس، استاد به طنز به دخترها گفت که حواستان باشید رَحِمتان را به شوهرتان نفروشید. اجاره بدهید که در هر بار بارداری، چیزی عایدتان شود!

یکی از پسرهای کلاس ناگهان برآشفت و استاد را متهم کرد که خلاف  «تحکیم خانواده» سخن می‌گوید و می‌خواهد  «زنان را علیه مردان» بشوراند و مبنای زندگی خانوادگی عاطفه و محبت است، نه حساب و کتاب و این حرف‌ها. ادبیات استاد به‌وضوح خوشایند ما هم نبود. نه به دلایلی که هم‌کلاسی‌مان می‌گفت، به دلیل این حجم از کالا انگاری بدن زنانه.

استاد از آن دانشجو پرسید چرا جلسات گذشته که درباره‌ی  «حق یک‌طرفه‌ی مرد در طلاق» و  «جواز چندهمسری» و  «ولایت مطلق مرد» و  «لزوم تمکین جنسی زن درهرحال» بحث کردیم، این موارد را به‌مثابه‌ی تهدید بر علیه نظم خانوادگی به شمار نیاورده؟ مگر نه این که همه‌ی این موارد می‌توانند بسترساز اخلال در استحکام خانواده باشند؟

سکوت برقرار شد و کمی بعد، یکی از پسرها به‌آرامی گفت:  «چون این‌ها حق مردهاست. مردها حق دارن بدونن چه حقوقی دارن، اما زن‌ها نه. چون دخترها احساسی‌اَن. اگر حقوقشون رو بدونن می‌رن دنبالش. ولی تو این گرونی کدوم مردی زن دوم می‌گیره؟» کلاس تمام شد و بحث ناتمام ماند.

چند روز پیش در محل کار، تحلیلی بر سیاست‌های جمعیتی می‌نوشتم. یکی از صاحب‌نظران این حوزه گفته بود: «چه معنی‌ای دارد که الان تمام همّ ما شده آموزش حقوق زنان؟ از وقتی زن‌ها را نشاندیم و هی گفتیم تو این حقوق را داری، آمار طلاق رفت بالا. اصلاً آموزش حقوق زنان الان اولویت ما نیست. اولویت که نیست، تهدید هم هست…» یاد آن خاطره‌ی دوران کارشناسی افتادم.

در فرهنگ اسلامی، افراد موظف هستند از حقوق خودآگاه باشند و آن را مطالبه کنند. با وجود ریشه‌های عمیق فقه در بستر مردسالاری، اما موارد متعددی در فقه اسلامی وجود دارد که جزو حقوق زنان شمرده می‌شود؛ اما عرف جامعه، حتی مطالبه‌ی آن را از سوی زنان برنمی‌تابد و آن را مساوی با سرکشی و تمرّد و نشوز می‌داند. برای مثال، کار خانگی در فقه اسلامی وظیفه‌ی زن نیست، حتی در حد آوردن یک لیوان آب برای شوهر. همین‌الان هم کمی غیرعادی به نظر نمی‌رسد؟ چه برسد به تحقق و مطالبه‌گری در این باره!

همین تفکر باعث شده که برای سال‌ها نه‌تنها مانع آگاهی‌بخشی به زنان درباره‌ی حقوقشان شویم، بلکه تلاش‌های صورت‌گرفته در این حوزه را نیز با اتهام فعالیت علیه بنیان خانواده، اخلال در استحکام خانواده و ترویج تفکرات فمینیستی محکوم و حذف کنیم. اما نباید یک روز به این نتیجه برسیم که جامعه‌ی سالم، جامعه‌ی آگاه است و این آگاهی زنان نیست که تهدید است، بلکه تهدید اصلی، سوءاستفاده‌ی دیگران از ناآگاهی زنان است؟

ارسال در:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید