فرزاد وثوقی در یادداشت خود با موضوع “کتمان بی آبی برای کشاورازان” نوشت: مکانیزه کردن کشاورزی درایران وادعای پیشرفت دراین حوزه هیچ ربطی به نگداشت آب وحفظ منابع موجود نداشت وندارد. واقعیت امر از برگزاری نمایشگاههای مختلف دراین زمینه که به نوعی رشد صنعتی محسوب می شود ربطی به محاسبات بحرانی شدن وضعیت آب نداشته است چرا که با این روش ما کار را برای کشاورزان آسانتر کردیم تا بدین وسیله سطح زیر کشت را افزایش دهند ودر نتیجه آب بیشتری مصرف کنند.
رسیدن به نقطه اوج خودکفایی تولید گندم نمایش یک سراب بی محتوا بود چرا که با افزایش سطح زیر کشت این محصول وادعای خودکفایی آن تنها منابع آب را هدر دادیم . ایران کشوری نفت خیز والبته فروشنده گازاست. هرچند تک محصولی بودن اقتصاد می تواند زیان های شدیدی در ابعاد سیاسی برای یک کشور داشته باشد اما ایران دارای اقتصاد تک محصولی نبود و می توانست با بهره گیری از صنعت گردشگری در کنار فروش نفت درامدهای شایان توجهی داشته باشد و هم اشتغال جایگزین کشاورزی را به روستاییان معرفی کند و هم نسبت به خرید خارجی برخی محصولات کشاورزی آب بر از کشورهای دارای منابع آب قوی اقدام نماید.
ما در کشاورزی وتولید محصولات مهم نیز سیاسی برخورد کردیم چرا که برای دستیابی به اهداف سیاسی هر چند مقطعی ، کشاورزان را از اشتغال جایگزین مطلع نکردیم وآنان را دهقانانی مفلس در برابر نظام استثمارگر معرفی نمودیم و واقعیت بحران آب در حوزه اقتصاد ومعیشت را پشت شعارهای سیاسی پنهان نمودیم .
حالا هر روز که می گذرد بی آب تر می شویم و عوارض بی آبی تنها خسارت های اقتصادی نیست بلکه بحران های شدید ریز گردها و نیز فعال شدن گسل ها وفروکش اراضی را می توان دراین داستان مورد توجه قرار داد.بی آبی یعنی لطمه شدید به امنیت چه داخلی وچه خارجی ، وقتی مناطقی خاص که قبلا دارای اقتصاد ونیز جمعیت قابل توجهی بودند ، بدون آب شوند راه مهاجرت در پیش می گیرند وممانعت از مهاجرت آنان ویا عدم ظرفیت ارایه خدمات به آنان تنش های شدیدی را موجب خواهد شد.
حالا مامانده ایم ومدالهای بی ارزش تولید گندم وزمین های تشنه که دیگر قادر نیستند جایگاه طلایی استانی مانند فارس را در تامین غله کشور حفظ نمایند. دولتی ها دراین داستان سعی دارند با ایجاد قرارگاه و وساطت کارهای جهادی از شدت تنش ها بکاهند اما این نسخه شفا بخش بی آبی اراضی نیست . ما باید سعی کنیم معیشت کشاورزان در تمامی مناطق کشور را با اشتغال جایگزین تامین کنیم . فرض براین است که شاید از گفتن واقعیت ها درهراس هستیم ویا گمان می کنیم گروه های هدف مان قادر به پذیرش وتحمل این دگر گونی ها نیستند. اما با واقعیتی دیگر هم طرف حساب هستیم وآن سردرگمی اقتصادی است که مستقیم به معیشت وسفرهای مردم متصل می شود . ما هنوز نمی دانیم ایران کشوری صنعتی است یا کشاورزی ویا حتی گردشگر پذیر چرا که تصمیمات دچار کثرت شده است و البته سلیقه های سیاسی درحال حکمرانی در نظام اقتصادی است.
واقع بین بودن در حکمرانی بهترین برگ برنده است. باید واقع بین بود و از آینده خبرداد، چرا که پیش بینی آینده با توانایی های امروز چندان سخت ودشوار نیست. کاشت وداشت وبرداشت را به کشورهای پر آب بسپاریم وتوان خودرا روی داشته هایمان متمرکز کنیم. شاید این تنها راه موفقیت باشد.
انتهای پیام//