شرحی از اهمیت حال خوب یک بانو تا شکلگیری یک مرکز
در سبک زندگی امروز با فشارهای اقتصادی، وجود مراکزی که بتوانند به رشد و آرامش زنان و مادران این کشور کمک کنند، بسیار ضروری است. در خانه بهاری به سراغ یکی از این مراکز رفتیم. زکیه نصیری دکترای مشاوره با حدود ۱۹ سال سابقه کار در زمینه خانواده، قبل از ازدواج و ازدواج در گفتوگو با خانه بهاری به معرفی این مرکز پرداخته است.
او میگوید: با توجه به اینکه در جامعه در زمینه کارهای فرهنگی متمرکز بر بانوان خلأ وجود دارد، با جمعی از دوستان تصمیم گرفتیم تا کار فرهنگیمان را در این زمینه شروع کنیم. حال یک جامعه زمانی خوب است که حال خانوادهها خوب باشد و حال خانواده زمانی خوب است که مادر آن خانواده، یعنی زن آن خانواده که نقشهای مختلف هم دارد، خوب باشد.
به این دلیل باتوجه به آن تجربه کاری، دیدیم که آن عنصر اصلی که میتوانیم بر روی آن کار کنیم تا یک خانواده حالش خوب و رو به تعالی باشد، یک بانو است. نه صرفاً بانویی که متأهل هست، بلکه قبل از آن بانویی که مجرد میباشد هم جزو جمعیت ما حساب میشود.
دغدغه ما رشد و تعالی بانوان هست، البته باتوجه به موانعی که وجود دارد. به عنوان مثال یک مادر که فرزند خردسالی دارد، بدون او نمیتواند مدت زمان زیادی را بیرون باشد. این مسایل را در نگار آفرینش در نظر گرفتیم و هر زمان که بانوان حضور پیدا میکنند و فعالیت دارند، برای کودکان بالای سه سال آن ها هم یکسری کلاس برگزار میکنیم که همزمان با رشد مادر، کودک هم همپای مادرش رشد کند.
هدف کلی ما آن حال خوب بانوان و تعالی یک بانو هست؛ ولی اینکه ما در چه حیطههایی فعالیت میکنیم، بستگی به مخاطبمان دارد، مثلاً یکسری موضوعات باتوجه به آسیبشناسیای که در خانواده کردیم، مشخص شده و یکسری از موضوعات را هم بر اساس نیازهای یک خانواده مشخص میکنیم. در واقع ما هدف و سیر کلی را داریم؛ ولی اینکه از چه موضوعی شروع کنیم، به نیازهای مخاطب برمیگردد.
کار ما فقط رشد روحیه یک خانم نیست بلکه در همه زمینهها گسترش پیدا میکند، به این دلیل که هر کسی علایقی دارد و اگر بتواند زمان مناسبی برای آن بگذارد، حال روحی او هم بهتر خواهد بود. مثلاً یکزمان در کنار کلاسهای روانشناسی معرفتی که برگزار میکنیم، یکسری کلاسهایی که مهارتی هستند و بانوان علاقهمند هستند هم برگزار میکنیم. برای کودکان نیز بر اساس نظرسنجیای که از مادران کردیم، کلاسها را برگزار میکنیم.
نگار آفرینش در یکسالگی
سال گذشته حدوداً همین زمانها بود که شروع کردیم. از جلساتی که برگزار میکردیم تقریبا یک سال گذشت تا بتوانیم به یک نقشه راه برسیم. اینکه از کجا شروع کنیم، در چه حیطههایی کار کنیم و چه مطالعاتی داشته باشیم. تا قبل از اینکه جمع شویم هرکدام بهصورت جداگانه در زمینه خانواده و کودک فعالیتهایی داشتیم.
بعد از اینکه در بحث محتوا و چگونگی کار به نتیجه رسیدیم، دغدغه مکان مطرح شد که خیلی پیگیری کردیم تا بالاخره فراهم شد. مرحله بعد اجرا بود که باتوجه به فشارهای مالی که اغلب خانوادهها دارند، یکسری از هزینهها را خودمان متقبل شدیم. چون دغدغه ما حضور بانوان هست و برای آن به دنبال این هستیم که تا جایی که ممکن است برای این حضور مانعی نباشد.
در ابتدا کار را با یکسری فرهنگسراها و مساجدی که درخواست داده بودند، شروع کردیم. البته گروههای فعال شهر را هم بررسی کردیم که همپوشانی با کار ما نداشته باشد؛ وقتی گروهی این کار را انجام میداد، کار ما دیگر اضافه بود.
دغدغه ما، رشد شخصیتی است
مدتزمان زیادی را هم درگیر بررسی گروههای فعال شهر در زمینه خانواده بودیم. هیچکدام بهصورت تخصصی روی زن و مادر تمرکزی نداشتند. یا اولویت با فرزند بود یا دورهمیهایی و در کنار آن یکسری کلاسهای مهارتی و… برای مادر برگزار میکردند.
دغدغه اصلی ما آن رشد روحی و شخصیتی است، مباحث مهارتی هدف اصلی نیستند، حاشیهای هستند. کارگاههای مهارتی باید باشد اما باتوجه به علاقه مخاطب تا از آن لذت ببرد؛ این کمک میکند به رشد بهتر و مسئله اصلی نیست. باید به آن الگوی سوم زن که مقام معظم رهبری مطرح کردند توجه کنیم که بانو باید در زمینههای مختلف مثل اجتماعی، سیاسی و خانوادگی رشد کند.
ما برنامهها را از مهارتی شروع کردیم؛ اما درحال توسعه همهجانبه آن هستیم، دعوت از اساتید در زمینههای سیاسیاجتماعی هم جزئی از برنامههای ما است و چیزی که کار ما را مقداری ویژهتر میکند این است که مطالب فکری و روانشناسی که به مخاطب ارائه میدهیم بر اساس مبانی معرفتی اسلامی باشد و گاهی مطالب را با اساتید این حوزه چک میکنیم.
علاقهمند به کار مشترک هستیم
برای کار مشترک و جمعشدن با گروههای موجود یکسری صحبتها با مؤسسات مختلف کردیم؛ ولی چیزی که مانع آن شد، ظرفیت آن مؤسسات بود که بتوانند در دو زمینه تمرکز کنند. حتی با جایی تا برگزاری کلاسها هم پیش رفتیم؛ ولی شرایط به صورتی بود که متوجه شدیم هر مجموعهای یک ظرفیتی دارد و در همان حیطه هم باید رشد کند، اگر بخواهد در چند حیطه کار کند، ممکن است آن را از هدف اصلیاش دور کند.
الان با گروههای مختلف در ارتباط هستیم. در زمینه موضوعاتی که نیاز هست ما ارائه دهیم، با آنها صحبت و نیازسنجی و برای مخاطبین یا کادرشان کلاسهایی برگزار میکنیم.
دغدغه ما این است که فعالیت فرهنگی داشته باشیم و در قسمتهایی که میتوانیم و نیاز جامعه هست یا آسیبهایی که در جامعه وجود دارد، فعالیت کنیم و بیشتر به اهدافمان و توصیههایی که مقام معظم رهبری دارند، توجه داریم. ممکن است یک زمانی این نیاز جامعه در نگار آفرینش برطرف شود، در این صورت ادامه میدهیم، ممکن هم هست با یک اسم دیگر باشد. خودمان را درگیر یک برند و یک مکان نمیکنیم، رسیدن به هدف برای ما بیشتر اهمیت دارد.
شیوه مدیریت یک تیم خانمانه
هسته مرکزی ما ۴ نفر است که همه در مقاطع ارشد و دکترای روانشناسی هستیم. بعدازاین هسته مرکزی، اعضای فعال فرهنگی داریم که آنها بعضاً رشتههای تحصیلیشان مرتبط با روانشناسی هست و برخی نیست.
ما این گروه فرهنگی را تشکیل دادیم تا کمکی به خانوادهها کنیم اما اگر قرار باشد کاری کنیم که خانواده خودمان آسیب ببیند، در واقع در یک دور معیوب گیر افتادیم. اولویت قطعاً خانواده خودمان است و باید طوری فعالیت کنیم که خانواده خودمان آسیب نبیند.
به همین دلیل هرکسی باتوج به شرایط خانوادگی که دارد، فعالیت میکند. بهعنوان نمونه پس از جمعبندی شرایط اعضا به این نتیجه رسیدیم که فعلاً هفتهای دو روز برای مخاطب ارائه خدمات داشته باشیم؛ البته یکزمان ممکن است که یکسری همایشها یا یکسری دورهمیها دعوت شویم که این موارد را بهصورت موقت به کار اضافه کردیم.
گاهی در طول هفته شرایطی پیش میآید که نیاز به مشورت با کل تیم است که معمولاً جلسات مجازی برگزار میکنیم. اما در کل با ایکه فعالیت اجتماعی داریم، مراقب هستیم که خانواده آسیب نبیند. این مراقبه و دغدغه باعث شده که همسران ما هم همراهی مناسبی با ما داشته باشند.
برخی اوقات ممکن است کارهایی باشد که از عهده خودمان بر نیاید، مثلاً در مسائل مالی نیاز داشته باشیم کسی که تجربه کار مالی داشته به ما کمک کند یا مشورت دهد، در چنین شرایطی همسرهایمان همکاری میکنند. حتی در زمانهایی که خودمان برای کارها هزینه میکنیم، در این زمینه همراهی کامل دارند.
نقش اساسی حمایت همسر
حمایت آقایان یک حالت امنیت کاری به خانمها میدهد. در واقع هم امنیت کاری، هم آرامش کاری. اگر همسر راضی نباشد، خانم اصلاً نمیتواند فعالیت کند؛ ولی آن قسمتی که آقا رضایت دارد قطعاً آن حمایتکردن، همراهیکردن بهویژه زمانی که یک مسئلهای پیش میآید یا نیاز هست که فرزندهایمان پیش آنها باشد، فشار روحی و روانی روی خانم کمتر میشود. اگر آقا همراهی نکند قطعاً ما دچار چالش میشویم و آن فرسودگی شغلی خیلی بالا میرود، چون وقتی یک زن احساس کند که شریک زندگیاش حامی او نیست و همراهی نمیکند، این حس تنهایی روی خانم خیلی فشار میآورد.
چالشهای کار فرهنگی
یک چالش که داریم بحث نیروهای فرهنگی است. گاهی حجم کار خیلی زیاد است و ما واقعاً با کمبود نیرو مواجه میشویم. تعداد افرادی که چنین دغدغهای داشته باشند و بخواهند زمان بگذارند و از طرفی هم خیلی دنبال مادیات نباشند؛ کم است.
در کارهای فرهنگی معمولاً کسی سرمایهگذاری مالی نمیکند که کسی بخواهد از این سبک کارها انتظار درآمد داشته باشد. فقط به دید فرهنگی باید چنین جاهایی فعالیت کرد. البته ممکن است مقدار اندکی درآمد هم داشته باشد ولی به طور عمومی امکان به چالش خوردن در زمینه مالی وجود دارد.
قطعاً قسمت مالی دغدغه خود ما هم هست؛ ولی حداقل برای شروع کار اصلاً نمیتوانیم چنین درآمدی داشته باشیم. یکزمان یک نفر به نیت درآمدزایی جایی کار میکند و یکزمان یک نفر به نیت فعالیت فرهنگی میآید و در کنار آن ممکن است باتوجهبه سودآوری مجموعه یک درآمدی هم خواهد داشت.
وقتی که یک نفر با این دید کار فرهنگی حضور پیدا کنم، دائم با او چالش نخواهیم داشت؛ ولی وقتی کسی به امید مالی کار میکند، ممکن هست یک جلسه او بشود دو جلسه و بعد توقع مالی داشته باشد و ما هم شرایط تأمین مالی او نداشته باشیم و باعث ناراحتی شود.
نگار آفرینش همان دغدغه زیستی ماست
فاطمه شعرا ارشد مشاور خانواده و از اعضای دیگر هسته اصلی نگار آفرینش نیز به این گفتوگو پیوست. او اینگونه به موضوع میپردازد: هدف ما از ایجاد این فضا این است که در ابتدا به دغدغه خودمان پاسخ دهیم. ما بهعنوان یک زن وقتی سالهایی را تحصیل میکنیم و در وجود ما یکسری دغدغهها و یکسری احساس مسئولیتها وجود دارد، وقتی که به نقشهایی مثل همسری و مادری میخواهیم بپردازیم، میبینیم که عملاً نمیتوانیم فعالیتهای اجتماعی نسبت به تحصیلات و دغدغههایمان داشته باشیم یا اگر بخواهیم به فعالیتهایی بپردازیم یکسری مانع روبهروی ما هست.
این مجموعه در واقع پاسخ به این نیاز بوده که من با پتانسیلها و احساس مسئولیتهایم، چطور میتوانم فعالیت کنم و در کنار آن نقشهای دیگری که دارم هم آسیب نبیند و این شد که ما با دوستانمان این مجموعه را راهاندازی کردیم که بتوانیم یکسری از این نیازها را پاسخ دهیم.
من الان سه تا فرزند دارم که به ترتیب ۱۰ساله، ۴ساله و نوزاد هستند. هرکدام از اینها نیازهای خودشان را دارند و هرکدام را باید متناسب با خودشان حمایت کنم. چیزی که برای خود من بهعنوان یک مادر دغدغه بوده، این است که اگر میخواهم فرزندی داشته باشم باید جایی باشد که با همین شرایط پذیرای من باشد.
بسیاری اوقات در مجموعههای مختلف، حتی در مساجد اگر یک فرزند در سن کم دارید که گریه میکند و نمیتواند مثل آدمبزرگها باشد و شلوغیهای خاص کودکی خودش را دارد، پذیرای شما نخواهند بود و این حس را به مادر میدهند که باید طرد شوی و مثلاً از جامعه فاصله بگیری.
ما میخواستیم این مورد را مدنظر قرار بدهیم که این مادر با این شرایط، نیازهایش چه میشود؟ این مسئله بود که باعث شد به این فکر کنیم که اگر مادر یک جایی باشد که حس کند فرزندهایش حمایت میشوند و از آنها هم مثل خود او پذیرایی میشود، حس نکند در همهجا به روی او بسته شده و دیگر هیچ فعالیتی نمیتواند بکند و اوقات فراغتی نمیتواند داشته باشد.
مادر باید الگو همهجانبه باشد
من بهعنوان یک مادر الگوی فرزندانم هستم و این برای من مهم است که آنها مادری را ببینند که میتواند در جامعه خودش مؤثر باشد، البته که خانهداری از نظر ما خیلی شغل مقدسی هست و منکر آن نیستیم و به همین خاطر هم هست که ما الان شغلهایی را که میتوانستیم داشته باشیم، رها کردیم و به خانهداری میپردازیم.
اما در جامعهی فعلی و طبق بیانات رهبری این قضیه کافی نیست، یعنی ما حتماً باید در حد خودمان فعالیتهای اجتماعی داشته باشیم و همین باعث میشود ما دنبال جاهایی باشیم که بتوانیم با شرایطی که داریم در آن فعالیت کنیم و شرایط برای ما در آن مهیا باشد.
اگر ما بتوانیم حتی خیلی کوتاه فعالیتی داشته باشیم و این را دریغ نکنیم، فرزند ما هم این را یاد میگیرد که در همهی زمانها باید فعالیت اجتماعی داشته باشد و الگوی بهتری برای او خواهیم بود. عملاً به او نشان میدهیم که ما تلاش و مجاهده را همچنان داریم و نسبت به اجتماع و نسبت به رشد شخصیمان بیاعتنا نیستیم.
هدف ما این است که همهی خانمهای جامعه بتوانند از این امکانات استفاده کنند، نه فقط قشری که میتواند. واقعاً قشرهایی هستند که به آگاهی و نشاط نیاز دارند که اتفاقاً در قشر محروم این نیازها هم بیشتر است و دغدغه ما این است که بتوانیم به آنها هم خدمات برسانیم.
اگر ارگانها از ما حمایت کنند این کار راحتتر میشود. آن مادری که در مناطق محروم جامعه زندگی میکند، بچهها و خانواده او همنیازهایی دارد که باید به آن رسیدگی شود و امیدواریم که بتوانیم از ارگانها این کمکها را بگیریم که برای این قشر هم بتوانیم یکسری فعالیتها را داشته باشیم.
بانوانی که با ما در ارتباط هستند و در برنامهها شرکت میکنند، این موضوع را مطرح میکنند که به ما در اینجا آن توجهی که باید شده است. از اینکه خودشان در مرکز توجه هستند و برای این مجموعه مهم بوده که آنها نیازهایشان چه هست و چطور میتوانند به دغدغههایشان رسیدگی کنند، احساس رضایت داشتند.