در شرایطی که زنگ خطر ازدواج و فرزندآوری در کشورمان به صدا درآمده و کاهش آمار ازدواجها، افزایش سن ازدواج جوانان و عدم تمایل به فرزندآوری یا رفتن به سوی تک فرزندی زوجین، از مهمترین مباحث روز جامعه به شمار میرود، هر روز با پدیدهای نو و تازه شاهد تغییر رفتار نسل جدید و تحول در ساختار فکری و تصمیمات قشر جوان و نوجوانی هستیم که بناست رسالت بزرگ تشکیل و تحکیم خانواده را بر عهده بگیرند.
یکی از این پدیدهها که چند صباحیست میان نسل نو شکل گرفته و در حال ترویج است، پدیده “بلایند دیت” یا قرار ناشناس است. رویدادی که با بهرهگیری از اصول روانشناختی، اجتماعی و رسانهای طراحی شده و نخستینبار در سال ۱۹۶۵ در آمریکا اجرا شد. این رویداد که بهعنوان یکی از شیوههای آشنایی در روابط آزاد شناخته میشود، مبتنی بر دیدار افرادی است که بدون شناخت قبلی با یکدیگر ملاقات کرده و پس از تعامل اولیه، دربارۀ ادامه یا قطع این ارتباط تصمیم میگیرند.
البته عدم شناخت طرف مقابل برای شرکت کنندگان بدون هزینه نبوده است و “بلایند دیت” با زمینهسازی برای ورود شرکتکنندگان به روابطی که در آن اطمینانی از سلامت روانی طرف مقابل وجود ندارد، در کشورهای مختلف، مشکلات حقوقی و قضایی و آزار و تهدید به قتل را نیز در کارنامۀ خود ثبت کرده است.
با وجود این سوابق منفی ، عدم آگاهی و اعتماد به سازندگان این برنامه از جمله دلایلی است که باعث میشود این برنامه با ضریب رسانهای بالا، مورد استقبال گسترده قرار بگیرد و به الگویی برای ساخت نسخههای مشابه در کشورهای دیگر تبدیل شود. با این حال، بسیاری از کاربران علاوه بر عدم اطلاع از مشکلات قضایی این برنامه از تاثیرات پنهان آن بر مخاطبان نیز آگاه نیستند.
بلایند دیت به جای تأکید بر گفتگو و شناخت عمیق باورها و ارزشهای فردی، خانوادگی، شخصیت، اهداف و غیره، ظاهر افراد و برداشت اولیه، موقعیت مالی و اجتماعی و حس هیجان و تازگی را در اولویت قرار میدهد. در نتیجۀ این رویکرد، مخاطبان وارد دنیایی از مقایسه مداوم میشوند؛ دنیایی که اگر در رتبهای پایینتر قرار بگیرند، احساس کمبود و نارضایتی خواهند داشت و اگر در صدر آن باشند، همواره نگران حفظ جایگاه خود هستند.
در فضایی که اضطراب اجتماعی مطرح شود، رضایت واقعی نیز جایگاهی نخواهد داشت؛ بنابراین این پدیده باعث تغییر در معیارهای انتخاب و افزایش مقایسۀ اجتماعی میشود.
اصلیترین آسیب ناشی از گسترش این پدیده نیز، تهدید نهاد خانواده است؛ آن هم در شرایطی که زنگ خطر ازدواج و فرزندآوری در کشور به صدا درآمده است. از آنجا که بین روابط آزاد و ازدواج، دشمنی دیرینه و تفاوتهای بنیادینی وجود دارد و بلایند دیت پرچمدار روابط آزاد است، انتظار اینکه این رویداد به ازدواج کمک کند، چندان منطقی به نظر نمیرسد. درواقع، هرچه افراد در مسیر روابط آزاد پیش بروند، از ازدواج فاصلۀ بیشتری میگیرند و احتمال بازگشت آنها به این نهاد کمتر میشود.
در نتیجه، این تغییر معیارهای انتخاب و اولویتبندی هیجان و جذابیت ظاهری، زمینۀ ترویج روابطی را فراهم میکند که در آن تعهد جایگاهی ندارد و وابستگیهای عاطفی به جای استحکام، در مسیری لغزنده و ناپایدار شکل میگیرند و اینجاست که تفاوت بنیادی بین روابط آزاد و ازدواج بیش از پیش آشکار میشود.
برخلاف ازدواج، روابط آزاد عاطفی نهتنها بدون تعهد میان دو طرف شکل میگیرند، بلکه تحت نظارت هیچ نهادی نیز قرار ندارند. به همین دلیل، احساسات لحظهای، تمایلات شخصی و منافع فردی تعیینکنندۀ ادامه یا پایان این روابط هستند. این ویژگی باعث میشود که چنین روابطی معمولاً کوتاهمدت، احساسی و زودگذر باشند و کمتر بر پایۀ معیارهای پایدار شکل بگیرند.
در چنین بستری، افراد بیشتر در جستجوی تجربیات جدید هستند تا اینکه در مسیر یک رابطۀ عمیق و متعهدانه گام بردارند. این بیثباتی همچنین میتواند منجر به آسیبهای روحی و روانی متعددی مانند احساس ناامنی، بیاعتمادی، استرس، سردرگمی و افسردگی شود و سلامت عاطفی و روانی افراد را به خطر بیندازد.
افرادی که در گرداب فریبندۀ روابط آزاد گرفتار میشوند نیز، بهتدریج در آن غرق شده و با عادت به روابط کوتاهمدت، توانایی اعتماد به دیگران و ایجاد پیوندهای عمیق و پایدار را از دست میدهند. در نتیجه، نگاه آنها به زندگی مشترک سطحی و گذرا شده و دیگر نمیتوانند هیچ فردی را بهعنوان شریک دائمی زندگی خود بپذیرند.
این تغییر نگرش و کاهش تمایل به روابط پایدار در میان نسل جوان نیز، چالشی جدی برای جامعه و به ویژه نهادهای آموزشی و تربیتی به شمار میرود و ممکن است نسلی که با الگوهای روابط ناپایدار خو گرفته است، در پذیرش مسئولیتهای زندگی مشترک و تشکیل خانواده با مشکل مواجه شود.
با در نظر گرفتن گسترش اندیشههای غیراخلاقی در فضای مجازی و تأثیر رویدادهایی مانند بلایند دیت بر آیندۀ اخلاقی نسل جدید، آیا محتوای آموزشی و پرورشی کنونی ما قادر به رویارویی با این چالشها است؟ یا تنها امید برای جبران این خلأ عمیق، به دوش معلمانی آگاه و دلسوز است که درک عمیقی از نیازهای دانشآموزان دارند؟
در این میان چون رسانهها نیز تأثیر عمیقی بر هویت، رفتار و باورهای کاربران به جای میگذارند؛ پس میتوان آنها را یکی از اصلیترین عامل تغییرات اجتماعی دانست. از این منظر، خوراک رسانهای نوجوانان و جوانان یک جامعه بهعنوان شاخصی برای پیشبینی دگرگونیهای آیندۀ آن جامعه قابل بررسی است. در این میان، گسترش پدیدههایی مانند «بلایند دیت» بهعنوان تهدیدی جدی برای نهاد خانواده پیشبینی میشود؛ تهدیدی که در صورت غفلت از آگاهیبخشی و مدیریت آن، میتواند منجر به تغییر در الگوهای روابط اجتماعی و افول نهاد خانواده شود.