نقل است که در جنگ احد، بزرگان کفار تمهیدی اندیشیدند تا در میدان نبرد، شجاعانهتر از قبل حاضر باشند. تمهید این بود که همراه سپاهیان، زنان نیز راهی شوند. زیرا اگر زنان همراه سپاه باشند، قبول شکست بسیار دشوارتر و ننگینتر خواهد بود و در نتیجه سپاهیان کفار تمام همت خود را در جنگ به کار خواهند گرفت. همچنین نقل است که زنان کافر قریش در اشعاری حماسی، مردان خود را به جنگ تشویق و تهییج میکردند و آنان را تهدید مینمودند که اگر به نبرد پشت کنند، خودشان وارد قتال با مسلمانان خواهند شد.
ایران اسلامی ما، در شرایطی وارد واپسین ماههای سال 1403 میشود که بیش از یک سال است وارد نبردی بیسابقه با دشمنان خود شده است. نبردی که به تعبیر مقام معظم رهبری، برای هر دو طرف، جنگی موجودیتی است و این یعنی طرف شکستخورده جنگ، قطعا نابود خواهد شد. در چنین شرایطی، دو نوع نگاه به پیروزی محور مقاومت وجود دارد. یک نگاه این است که نیروهای نظامی و سیاسی ما باید تصمیمات درست بگیرند و با شجاعت و تدبیر، دشمن را شکست دهند. این نگاه مردم را تماشاگر و حامی نیروهای رسمی میداند و حداکثر نقشی که برای آنها قائل است، تبیین مسئله برای باقی مردم است تا تعداد حامیان نیروهای رسمی مقاومت، در میان مردم روزافزون شود. با این حال این نگاه در میدان عمل دچار مشکل شده است. ما میدانیم که در میان نیروهای رسمی سیاسی و حتی نظامی، بخش قابل توجهی از افراد مخالف جنگ هستند و تعبیر مقام معظم رهبری درباره جنگ موجودیتی را به رسمیت نمیشناسند. همچنین بخشی از نیروهای رسمی نظامی و سیاسی هم با وجود اینکه به لحاظ فکری با رهبری همسو هستند، ولی دستگاه محاسباتیشان مادیگراست و با دودوتا چهارتایی که از بضاعت مالی و تسلیحاتی دشمنان میکنند، نمیتوانند نتیجهای جز شکست محور مقاومت را نتیجه بگیرند.
در چنین شرایطی، نگاه دوم باید محک بخورد. نگاه دوم این است که اساسا مزیت و عامل برتری محور مقاومت، هیچگاه پول و اسلحه و سلطه جغرافیایی نبوده است که بر اساس آن، بخواهد تصمیم بگیرد که بجنگد یا نجنگد. خصوصا اینکه این ضعف در حوزه پول و اسلحه و جغرافیا، همیشه وجود داشته و چیز جدیدی نیست. لذا اگر قرار بود دستگاه محاسباتی ما اینگونه عمل کند، از ابتدا جلوی شاه و صدام هم نباید مقاومت میکردیم چه برسد مقاومت در برابر اسرائیل و انگلیس و آمریکا. این نگاه میگوید مزیت اصلی ما در همه مبارزاتی که داشتهایم حضور مستقیم مردم در صحنه بوده است. تفاوت مردم مقاوم با مردم عادی، در همین است که مردم مقاوم، تماشاگر و حامی نیستند بلکه خود در صحنه حاضر میشوند و تفاوتها را رقم میزنند. ما در مبارزه با شاه، مردم را داشتیم، کف خیابان. اینطور نبود که نیروهای خاصی مبارزه کنند و مردم صرفا در خانههایشان، برای آنها دعا کنند. در مبارزه با صدام مردم را داشتیم. و دقیقا همین حضور انبوه مردمی بود که محاسبات دشمن درباره بضاعت نظامی ما را به هم زد و او را غافلگیر کرد. وگرنه صدام به کمک استکبار جهانی دقیقا میدانست بضاعت نظامی ما چقدر است و چگونه فلج خواهد شد. اما حضور مردم، یک عامل غیرقابل پیشبینی بود. چون برای نظام استکبار، حضور مردم چیز نامطلوبی است و هیچگاه در کشورهای خودشان، این شکل از بسیج عمومی را به رسمیت نمیشناسند. اما تدبیر امام که تدبیری قرآنی و مبتنی بر مشی اهل بیت علیهم السلام بود، اجازه داد ما در عین ضعف مطلق، پیروز میدانها باشیم.
امروز ما در شرایطی هستیم که مردم درگیر مشکلات عدیدهای در خانواده و اجتماع هستند. مسائل واقعی و بعضا شبهواقعی زیادی هست که ذهن و دل مردم ایران را به خود مشغول ساخته است. در این میان، مردان جامعه به عنوان کسانی که در قبال خانواده خود مسئولیت دارند، عمدتا درگیر رسیدگی به این مشکلات میشوند و نمیتوانند به ابتکاری برای حضور در میدان نبرد با اسرائیل دست پیدا کنند. چون هم ذهن و هم وقت و هم بدنشان، وقف خانواده است. در این بین نقش تاریخی زنان در جنگهاست که موضوعیت دوبارهای پیدا میکند. زنها به عنوان آن گوهری که مرد به آن دست پیدا کرده و نمیخواهد از دستش بدهد، نقش بسیار تعیینکنندهای در سعادت و شقاوت یک مرد در صحنههای سیاسی و نظامی دارد. یک زن اگر بخواهد به لحاظ سیاسی نقشآفرینی کند، مطمئنا مرد را به شدت تحت تاثیر خود قرار خواهد داد و نمونههای آن نهتنها در تاریخ اسلام چه در سمت کفر و چه در سمت اسلام، زیاد است بلکه اساسا این نقش آنقدر پررنگ است که در ادبیات داستانی و اسطورهای ملل باستان نظیر یونان، مصر و ایران به وضوح قابل مشاهده است.
زنان ایران اسلامی، باید این شجاعت را به مردان خود بدهند و آنها را تهدید نمایند که اگر در این صحنه، نقشآفرینی نکنی، «مرد زندگی من» نیستی. جملهای که تمام زنان نقشآفرین در تاریخ انسان یکبار به مرد خود گفتهاند. فرقی هم نمیکند سرنوشت این تشویق، جهنم بوده یا بهشت. پس بیایید بیتفاوت نباشیم. آن هیجان شیطانیای که در زنان کافر قریش وجود داشت امروز در میان زنان و شهروندان جعلی رژیم صهیونیستی وجود دارد. آنها در این جنگ، پسران و دختران یهودی بسیاری را به صحنه نبرد فرستادند. وقتی دشمن اینگونه مردمش را بسیج میکند و وقتی زنان یهودی اینگونه خود را برای جنگ آماده کردهاند، روا نیست ما تماشاگر این جنگ باشیم.